هانری کربن: از هایدگر تا ملاصدرا هرمنوتیک و پیوستگی در طلب هستی
Authors
Abstract:
این واقعیت که هانری کربن عرصۀ فلسفۀ غرب را رها کرد تا خود را کاملاً وقف فلسفۀ اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولاً به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی میشود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حِکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشأ واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت میشود. بنابراین، کربن که به طرزی ژرف از مسئلۀ اصلی فلسفۀ هایدگر، یعنی وجود بما هو وجود، و نیز از روش هرمنوتیکی او متأثر بود، با کشف حکمت متعالیۀ ملاصدرا به درجه و درک دیگری از هستی رسید. این نگرش تطبیقی، منجر به تبدیل «بودن برای مرگ» در فلسفۀ هایدگر به «بودن برای ماورای مرگ» در حکمت ملاصدرا شد. همچنین به یُمن همین نگرش تطبیقی، ارتباط وثیق بین اشکال وجود و ادراک، و نیز نقش مکمّل فلسفه و عرفان برای یکدیگر، آشکار و هویدا گشت. قلمرو اخیر، البته، میدان اصلی و حقیقیای است که با معرفت حضوری میتوان در آن به اصالت بنیادین وجود دست یافت.
similar resources
خلط مفاهیم علم و فناوری در سنت پدیدارشناسی هرمنوتیک از هایدگر تا آیدی
این مقاله به بررسی آرای فلسفی مارتین هایدگر متقدم و متأخر در مورد نسبت علم و فناوری میپردازد. ترتیب کار از این قرار است که ابتدا شرحی کلی از دیدگاههای هایدگر در مورد علم و نسبت آن با فناوری ارایه شده و سپس روایت خاص دان آیدی _ فیلسوف فناوری پساهایدگری_ از فلسفة هایدگر عرضه میشود که با گریزی بر مطالعات لین وایت مورخ فناوری همراه است. دست آخر رهیافت هایدگر-آیدی در مورد نسبت علم و فناوری مورد ت...
full textبررسی نسبت پدیدارشناسی هایدگر و کربن (با تکیه بر دو مسئله هستی و زمان)
نسبت پدیدارشناسی کربن و سنت پدیدارشناسی و سهم کربن در تکوین جنبش پدیدارشناسی غالباً امری مفروغعنه پنداشته شده است؛ و جای خالی پژوهشهایی دامنهدار و جدی در این زمینه احساس میشود. این در حالیست که روش نشدن چنین نسبتی میتواند ارزیابیها درباره ارزش روش شناسانه پژوهشهای کربن در مطالعات ایرانی ـ اسلامی را روشنتر سازد. ما در این گفتار تلاش کردهایم تا با تمرکز بر دو مسئله اساسی پدیدارشناسی هاید...
full textمبانی فلسفه تطبیقی از دیدگاه هانری کربن
در این مقاله سخن درباره این است که چون به تطبیق میان دو نظام تفکر می پردازیم ،برچه مبنایی عمل می کنیم؟آیا صرفا تشابهات ظاهری و صوری را میان این دو نظام مشخص می کنیم؟ کربن مبنای تطبیق را بر پدیدار شناسی استوارمی کند.پدیدار شناسی درنظر او مجالی است برای گذشتن از تاریخ زدگی و مذهب اصالت امر تاریخی و نهایتا رسیدن به مرتبه ای که تطبیق در آنجا صورت می پذیرد.این مرتبه با تاریخ انفسی ملازم می شود،تا...
full textحضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس بهعنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات میدهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج مییابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، بهمعنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی...
full textبررسی هستیشناسی در فلسفه ملاصدرا و هایدگر
هستی و وجود، از جمله واژههایی است که مابعدالطبیعه در صدد کشف و تبیین آن بوده است. در تاریخ متافیزیک (همه فلاسفه مدعی بودهاند)که موضوع فلسفه »وجود« است (یاوجود به ماهو موجود) یعنی همان هستی و معتقد بودند که بحثهایشان بر آن متمرکز بوده است. اما در میان آنها دو اندیشمند مشهور اهتمام بیشتری به مسئله «هستی»دادهاند و بر این اعتقاد بودهاند که فلاسفه بیشترین توجه را به موجود نمودند نه به وجود، و ن...
full textMy Resources
Journal title
volume 4 issue 14
pages 111- 136
publication date 2008-08-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023